مارسل پروست / نویسنده
دیر یا زود لحظه ای فرا میرسد که میبینیم دیگر چیزی باقی نمانده که منتظرش باشیم...
دیر یا زود لحظه ای فرا میرسد که میبینیم دیگر چیزی باقی نمانده که منتظرش باشیم...
بپرهیزیم از این که دربارهی مردم تنها بر مبنای لحظهای از زندگیشان داوری کنیم!
هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آن ها را همان گونه که یک بار اتفاق افتادهاند فقط تنها به خاطر آورد...
ای لحظات خوش که هنوز از راه نرسیدهاید ، آیا نمیشود راه کوتاه تری در پیش بگیرید؟
قبل از این که دل هایمان فرتوت شوند...
جایی میان قلب است که هرگز پر نمیشود ، حتی در بهترین لحظه ها
جایی میان قلب هست که هرگز پر نمیشود ، ما در همان جا انتظار میکشیم.
هیچ وقت متوجه لحظات واقعا مهم در زندگی نمیشوی ، تا وقتی که دیگر خیلی دیر شده است.
خوب بود وسیلهای اختراع میشد که خاطرات را مثل عطر در بطری نگه میداشت ، از آن پس دیگر محو و یا کهنه نمیشدند و آدم هر وقت میخواست در بطری را باز ...
هیچ وقت متوجه لحظات واقعا مهم در زندگی نمیشوی ، تا وقتی که دیگر خیلی دیر شده است...
برای کسی که کاملاً در برابر تجربیات جدید راحت است و حالت تدافعی نمیگیرد ، هر لحظه میتواند سرشار از تازگی باشد.
شخصی به من گفت کشیدن یک نخ سیگار در یک لحظه مناسب ، بهتر از همه ایده آل های دنیاست.
اگر منتظر لحظه ای باشیم
که همه چیز کاملاً آماده باشد
هرگز شروع نخواهیم کرد.
گذشته به درد ما نمیخورد ، آینده هم پر از دلواپسی است ، فقط حال واقعی است ، لحظه را دریاب.
بهترین صورت انتقام فراموش کردن است.