قیصر امین پور / شاعر
هم صحبتی تو در جهان ما را بس!
هم صحبتی تو در جهان ما را بس!
چقدر زندگی، چقدر آدم در ذهن ذخیره شده است، آنقدر زیاد که نمیدانم چه کارشان کنم و نمیدانم به چه دردی میخورند!
زنان و مردان میتوانند با یکدیگر بخوابند، اما تعداد محدودی از آن ها میتوانند با یکدیگر بیدار بمانند...
تماشای اقیانوس باعث میشود دلم برای مردم تنگ شود، معاشرت با مردم هم دلم را تنگ اقیانوس میکند...
از کسانی که به تنهاییام دستبرد میزنند ولی همراهی و مصاحبتی ارزانیام نمیکنند، بیزارم...
معاشران خوب، نبود شراب خوب را برای ما جبران خواهند کرد...
رفتار شما با کسی که هیچ سودی برایتان ندارد، شخصیت واقعی شما را نشان میدهد.
ما هیچکس را به طور تصادفی انتخاب نمیکنیم، بلکه ما فقط با آن هایی ملاقات میکنیم که از قبل در ناخودآگاه ما حضور داشتهاند!
به کسی که برایت نمینویسد
مزاحم روزهایت نمیشود
دربارهات نمیخواند
مهم ترین تاریخ های تو را حفظ نمیکند
و زندگیات را پر از کارهای شگفت انگیز ...
روابط بین انسان ها عجیب است، منظورم این است که برای مدتی با کسی هستی، با آن ها میخوری، میخوابی، زندگی میکنی، دوستشان داری، صحبت میکنی، میگردی ...
ما هیچ کس را به طور تصادفی انتخاب نمیکنیم ، بلکه ما فقط با آن هایی ملاقات میکنیم که از قبل در ناخود آگاه ما حضور داشته اند...
اگر می دانستیم که آشنایانمان در غیاب ما چه چیزهایی دربارهی ما میگویند ، حتی یک کلمه با آنان سخن نمیگفتیم.
مانع از رفتن آن که میرود نشو ، زیرا هرگز نخواهی توانست آن را که میآید ملاقات کنی!
ما هرگز از آن چه نمیدانستیم و از کسانی که نمیشناختیم ترسی نداشتیم ، ترس سوغات آشنایی هاست.
بعضی وقت ها میپذیرم که برای هیچ رابطهای مناسب نیستم!
هیچ رابطه ای قادر به از میان بردن تنهایی نیست ، هر یک از ما در هستی تنهاییم ولی میتوانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…