علی شریعتی / نویسنده
پدرم کارگر بود، مرد با ایمانی که هر بار نماز میخواند خدا از دست هایش خجالت میکشید، آن ها پای مذهب را وسط میکشند تا کارگر به جای اعتراض دعا کند...
پدرم کارگر بود، مرد با ایمانی که هر بار نماز میخواند خدا از دست هایش خجالت میکشید، آن ها پای مذهب را وسط میکشند تا کارگر به جای اعتراض دعا کند...
کارگران جهان متحد شوید، شما چیزی برای از دست دادن ندارید جز زنجیر خود.
بگذار طبقات حاکم از یک انقلاب کمونیستی بلرزند. پرولتاریا جز زنجیر خود چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها دنیایی برای برنده شدن دارند. کارگران همه ک...
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…