برتولت برشت / کد 16231
زیبا ترین لحظات تاریخ جهان، لحظهی پایان دیکتاتورهاست.
برتولت برشت را بیشتر به عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی (که نقطه مقابل تئاتر دراماتیک است)، و بهخاطر نمایشنامههای مشهورش میشناسند. اما برتولت برشت گذشته از این که نمایشنامهنویسی موفّق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوشقریحه نیز بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود. وی همچنین با ابداع سبک فاصلهگذاری در تئاتر، انقلابی بزرگ را در زمینهٔ هنرهای نمایشی به پا کرد.
کتاب (جلادان هم میمیرند) از آثار این نویسنده است که در سال ۱۹۴۳ با کارگردانی فریتس لانگ به صورت فیلم سینمایی ساخته شد.
زیبا ترین لحظات تاریخ جهان، لحظهی پایان دیکتاتورهاست.
آن که از دشمن سخن میگوید، خود دشمن است...
لطفی در حقم کن و زیاد دوستم نداشته باش، از آخرین باری که زیاد دوست داشته شدم به بعد کم ترین محبتی ندیدم...
ریسمان پاره را میتوان دوباره گره زد اما هر چه باشد ریسمان پاره ای است، شاید ما هم دوباره هم دیگر را دیدار کنیم اما در آنجا که ترکم کردی هرگز دوبار...
لحظه ای که انسان ستم را به آسانی تحمل کند، شوم تریم دوره حیاتش آغاز می گردد!
آن هایی که هیچوقت حوصله ندارند
بیشتر از همه انتظار کشیدهاند...
لحظه ای که انسان ستم را به آسانی تحمل کند
شوم ترین دوره ی حیاتش آغاز میگردد.
حقیقت همان اندازه رایج خواهد شد که ما رواجش بدهیم
این که آفتاب پشت پرده نخواهد ماند حرف مفتی است
فقط دست های ماست که میتواند آفتاب را از پرده بی...
در را همیشه باید بست ، حتی پشت دوستی که رفته است وگرنه هوای درون خیلی سرد میشود...
موضوع غم انگیز در خصوص زندگى کوتاه بودن آن نیست ، بلکه غم انگیز آن است که ما زندگى را خیلى دیر شروع میکنیم...
به خیابان بیا ، مبارزه کن
برای انتظار بسی دیر است
به خود کمک کن ، آن دم که به یاری ما میشتابی ، متحد شو ...
ریشه اعتقادات از آن آنجایی خشک میشوند که بخواهند تحمیلش کنند !
کسانی که اعتقاد دارند که دیگران باید آزادی را به او بدهند ، همانند کسانی هستند که برای گذر از رودخانه منتظرند تا آب رودخانه خشک شود.
آن که حقیقت را نمیداند نادان است ، آن که حقیقت را میداند ولی انکار میکند تبهکار است.
اگر کوسه ها عقل داشتند ، بی شک مذهبی اختراع میکردند و به ماهی ها یاد میدادند که زندگی واقعی در شکم کوسه ها آغاز میشود!
در روزهایی که در پیش است نخواهند گفت : روزگاری ظالمانی داشتیم
اما خواهند پرسید : شاعران چرا خاموش بودند؟
تو هیچ نقطه ضعفی نداشتی
من داشتم ، من عاشق بودم.
شادی را تقسیم کن
خوبی را تفهیم کن
و عشق را تقدیم کن.
مردمانی که در برابر بی عدالتی و ظلم متحد نمیشوند
روزی میرسد که یکدیگر را در زندان ملاقات میکنند!
فراموش کردن کسی را که دوستش داری
مثل به خاطر آوردن کسی است که هرگز او را ندیده ای.
گندم را دزدیدند صدای اعتراض ها بلند شد
نان بین مردم پخش کردند اعتراض ها خاموش شد
این جماعت فقط به دنبال سیر کردن شکم خود هستند نه گرفتن حقشان!
شکست خوردگان امروز فاتحان فردا هستند.
کسی که می جنگد، ممکن است شکست بخورد.
کسی که نمی جنگد، از قبل شکست خورده است.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…