مولانا / شاعر
خمر من و خمار من
باغ من و بهار من
خواب من و قرار من
بی تو به سر نمیشود...
متن های احساسی یا جملات احساسی عنوان آرشیو جامعی است از بهترین نقل قول ها ، اشعار کوتاه ، متن ها ، سخنان و جملات با عنوان و مضمون احساسی.
خمر من و خمار من
باغ من و بهار من
خواب من و قرار من
بی تو به سر نمیشود...
هم صحبتی تو در جهان ما را بس!
صدایت را که میشنوم، خورشید در دلم طلوع میکند...
همهی چیزهای زیبایی را که میبینی به ذهن بسپار تا همیشه با تو باشند، حتی در زمانهایی که آنها را نمیتوانی ببینی!
اگر از راه دور به کسی عشق نورزیدهاید، اصلا ادعای عشق و عاشقی هم نکنید!
اگر کسی بخواهد بترکد، تنها راهش همین است، جیک نزند، فقط لبخند، منفجر شدن از زور نفرینهای فرو خورده شده، ترکیدن از خاموشی...
چه اشکالی دارد اگر بحث را ببازم و خندهاش را به دست آورم؟
ولی زنهای خوب هم مرا میترسانند، چون آن ها سرانجام روح تو را میخواهند و من دوست داشتم چیزی را که از روحم باقی مانده بود را برای خودم نگه دارم...
فرق بزرگیست میان کسی که تنها مانده و کسی که تنهایی را انتخاب کرده است!
ما چون دو دریچه روبروی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم، هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده، عمر آینه بهشت، اما آه پیش از شب و روز تیر و دی کو...
کم باش، اصلا هم نگران کم شدنت نباش، آن کس که اگر کم باشی گمت کند همانیست که اگر زیاد باشی حیفت میکند!
غروب که میشود همچین دلم تنگ میشود که انگار یک خروار آهن میآورند و روی قلبم انبار میکنند...
تو تنهایم میداری، تنها تو میتوانی به هر چیزم تبدیل کنی!
زمانی بود که گمان میکردم به نهایت درد رسیدم، اما نه از آن پیش تر هم رفت!
وقتی کسی را ندارید صبح از خواب بیدارتان کند، وقتی کسی را ندارید شب منتظرتان بماند و این که هر کاری دلتان خواست انجام دهید، اسم این وضعیت را چه م...
صدای ترانه ای غمگین در رادیو شنیده می شود، و من به چیزی غیر تو فکر نمیکنم، زنده ماندن در روزهایی که این قدر از تو دور افتادهام کار آسانی نیست...
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…