جین آستن / کد 12980
و گاهی اوقات احساساتم را برای خودم نگه داشتم چون هیچ زبانی برای بیانشان پیدا نکردم...
جین آستن تأثیر گستردهای بر ادبیات غرب گذاشت.
شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در نشان دادن ظرائف زندگی، او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کردهاست.
جین آستن با نگارش چهار رمان عقل و احساس، غرور و تعصب، منسفیلد پارک و اما به ترتیب در سالهای ۱۸۱۱، ۱۸۱۳، ۱۸۱۴ و ۱۸۱۶ در زمان حیاتش، نام خود را بهعنوان نویسندهای صاحبسبک به ثبت رساند. رمانهای نورثنگرابی و ترغیب در سال ۱۸۱۸، یعنی بعد از مرگ نویسنده، به چاپ رسیدند. دو اثر به نامهای لیدی سوزان و واتسنها که ناتمام ماندهاست نیز از کارهای اولیهٔ جین آستن باقی ماندهاست. او پیش از مرگ مشغول نوشتن رمانی به نام سندیتن بود که قسمتهای پراکندهٔ آن در دست است.
وی با خواندن کتابهای متفاوت یادگرفت از چه چیزهایی پرهیز کند تا داستانهایش جالب و خواندنی شوند. به همین دلیل سبک جین آستن در شیوهٔ نگارش منحصر به فرد است و صدای راوی رمان را با عمیقترین احساسات شخصیتهای قصه پیوند میزند. به طوری که با خواندن داستانهای وی میتوان پا جای پای شخصیتهای رمانهای او گذاشت.
و گاهی اوقات احساساتم را برای خودم نگه داشتم چون هیچ زبانی برای بیانشان پیدا نکردم...
تسلیم شدن بدون اعتقاد ، معنیاش تفاهم نیست.
چیزی که میگوییم یا فکر میکنیم ما را تعریف نمیکند ، بلکه کاری که انجام میدهیم معرف ماست.
وقتی درد تمام میشود ، خاطراتش شیرین میشود.
همه زنان با این که درنهایت زن هستند ، اما هریک جهانی کاملاً متفاوت در پیش روی خود میخواهند.
از عیب و ایرادهای کسی که قرار است عمرت را با او سر کنی ، هر چه کم تر بدانی بهتر است.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…