جبران خلیل جبران / نویسنده
بگذار تا گذشته و حال را در آغوش خاطره، تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق...
بگذار تا گذشته و حال را در آغوش خاطره، تنگ بفشریم و آینده را در آغوش گرم اشتیاق...
در سنین پیری ما شبیه یک دسته نامه هستیم که کسی فرستاده است ، ما در گذشته قرار نداریم ، ما رسیده ایم.
فردا خوشبخت خواهم شد غافل از این که خوشبختی فردا نمیشناسد ، دیروز هم نمیشناسد ، خوشبختی نه برای گذشته حافظه ای دارد و نه امیدی برای فردا ، برای خ...
آینده نگرانمان میکند ، گذشته ما را رها نمیکند و به همین خاطر سر از حال در نمیآوریم...
کسی که گذشته را کنترل کند آینده را کنترل میکند و کسی که حال را کنترل کند گذشته را کنترل میکند.
مهم ترین زمان اکنون است...
گذشته به درد ما نمیخورد ، آینده هم پر از دلواپسی است ، فقط حال واقعی است ، لحظه را دریاب.
وظیفه ما ایجاد یک محیط اجتماعی است
که در آن جوانان و افراد ضعیف اجتماعی احساس کنند که حال و آینده متعلق به آنهاست.
اگر میخواهید زمان حال با گذشته متفاوت باشد، گذشته را مطالعه کنید.
در ناسازگاري ها با افراد مورد علاقه ات
تنها به وضعيت فعلی بپرداز گذشته را بزرگ نكن.
امروز تو را دسترس فردا نیست
و اندیشه فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست...
قدر زمان حال را بدانید
که گذشته برنمیگردد
و آینده شاید نیاید.
از دیروز یاد بگیرید، برای امروز زندگی کنید و به فردا امیدوار باشید
نکته مهم این است که سوال پرسیدن را کنار نگذارید.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…