فریدریش نیچه / فیلسوف
من نمیدانم چطور اشک و موسیقی را از هم تشخیص دهم!
من نمیدانم چطور اشک و موسیقی را از هم تشخیص دهم!
هنر و هیچ چیز جز هنر!
این است آن وسیلهی اصلی که زندگی را برای ما ممکن میسازد، آن جاذبهی بزرگ که ما را به زندگی متقاعد میکند، آن محرکهی بزرگ ز...
هنر اگرچه نان نمیشود، اما شراب زندگی است...
هر نژادی، هر هنری، ریاکاری خاص خود را دارد، خوراک این جهان اندکی حقیقت و بسیاری دروغ است!
اگر هنرمندان را بنگرید میبینید که از آنان کسانی بلند آوازه تر شده اند که شاگردی مکتب عشق را کرده اند و آن کس که دستش به دامان عشق رسید در تاریکی و...
چهار سال طول کشید تا مثل رافائل نقاشی کنم، اما یک عمر طول کشید تا یاد بگیرم چطور مثل یک بچه نقاشی کنم!
دنیای امروز با عقل جور در نمیآید، چرا نقاشی های من باید با عقل جور دربیایند؟
کسی که علم و هنر دارد صاحب دین است، کسی که هیچ کدام از این دو را ندارد محتاج دین است!
هنر اگر چه نان ندارد، اما شراب زندگیست...
هر چه به سر ما میآید از جمله حقارتهایمان، مصیبتهایمان، شرمساریهایمان، همه به عنوان مواد خام به ما داده میشوند، مثل خاک رس تا با آن ها هنرمان ر...
خوب من، هنر عشق در پیوند تفاوت ها است و معجزه اش در نادیده گرفتن کمبودها...
ما محتاج هنریم تا حقیقت هلاکمان نکند.
هر کس که از هنر تاثیر پذیرفته باشد می داند که ارزش هنر به مثابه سرچشمه لذت و تسلی خاطر در زندگانی حدی ندارد.
یک طراح زمانی میفهمد طرحش کامل شده است که دیگر چیزی برای حذف کردن نداشته باشد، نه زمانی که چیزی برای اضافه کردن نداشته باشد.
ما باید خودمان را به عنوان یک اثر هنری خلق کنیم.
هنر ، تلخی های زندگی را افزون میسازد و این تلخی ها زندگی را شیرین میکند.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…