فریدون مشیری / شاعر
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه...
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه...
دستانم را میتوانی ببندی ، پاهایم را میتوانی ببندی ، دهانم را میتوانی ببندی اما ذهنم را هرگز
یک روز از ذهن من ، از ذهن تو ، از ذهن ما هزاران پرست...
شما نمی توانید با مشت گره کرده دست بدهید.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…