جمله درباره گرسنگی

تنها انقلاب خطرناک انقلاب گرسنگان است، من از شورش هایی که دلیل آن بی‌ نانی باشد، بیش از نبرد با یک ارتش دویست‌ هزار نفری بیم دارم!

ما را نگاه کن که به آزادی و سفره خالی قانعیم
اما آن ها همین را هم قبول نمی‌کنند، شاید برای این که می‌دانند
در آزادی هیچ سفره ای خالی نمی‌ماند...

کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده، کسی که از سرما نلرزیده، کسی که شب تا سحر بی خواب نمانده
چگونه ممکن است از سیری، از گرما، از پرتو آفتاب لذت ببرد!

گاهی از قلبم می‌تسم ، از گرسنگی همیشگی‌اش
برای هر آن چه که می‌خواهد ، گاهی می‌ایستد
و باز هم شروع می‌کند...

برای مردمی که گرسنه هستند ، خداوند جز به شکل نان ظاهر نخواهد شد!

بهتر است آدم گرسنه بماند تا تنها ، چرا که وقتی تنهاییم انگار دیگر بخشی از بشریت نیستیم و منظورم نه تنهایی داوطلبانه که تنهایی تحمیل شده است.

تنها انقلاب خطرناک ، انقلاب گرسنگان است ، من از شورش هایی که دلیل آن بی‌نانی باشد ، بیش از نبرد با یک ارتش دویست‌ هزار نفری بیم دارم!

چگونه می‌توان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی می‌کشد
و روده‌های بچه‌هایش از نخوردن به پیچ و تاب درمی‌آید
دیگر چیزی نمی‌تواند او را بترساند ، ا...

استخوان دادن به سگ کار خیر نیست.
کار خیر اینست که استخوانت را با سگ سهیم شوی، وقتی که خودت هم به اندازۀ آن سگ گرسنه باشی.