ویکتور هوگو / کد 16418
مردی که میگوید تنها تو را دوست دارم، درست شبیه زنی است که قول داده فقط مغازهها را بگردد و چیزی نخرد!
نمایشنامه ها : کرامول ، آمی روبسار ، ارنانی ، ماریون دلورم ، شاه تفریح میکند ، لوکرس بورژیا ، ماری تودور ، آنژلو ، اسمرالدا ، ریبلاس ، توامان ، بورگراوها ، تورکه مادا ، تئاتر در هوای آزاد
شعرها : اغانی جدید ، اغانی و قصاید odes et Ballades ، شرقیها ، برگهای خزانLes Feuilles d’ automne ، نغمات شفقchants ducrepuscule ، صداهای درونیLes voix interieurcs ، پرتوها و سایهها ، کیفرها ، سیر و سیاحت ، افسانه قرون ، غزلیات کوچهها و بیشهها ، سال مخوف ، فن پدربزرگی ، پاپ ، شفقت عالی ، ادیان و دین ، خر ، ریاح چهارگانه روح ، عاقبت شیطان ، مکنونات چنگ ، خدا ، سالهای شوم ، دسته گل آخرین
رمان ها : بوگژارگال ، هان دیسلند ، آخرین روز یک محکوم ، نتردام دو پاری یا گوژپشت نتردام ، کلود گدا ، بینوایان ، کارگران دریا ، مردی که میخندد ، نود و سه ، رفتارها و گفتارها ، مجموعهای از نامهها، خاطرات، نقدها و مقالات ادبی و سیاسی
مردی که میگوید تنها تو را دوست دارم، درست شبیه زنی است که قول داده فقط مغازهها را بگردد و چیزی نخرد!
من نمیدانم این مردم چگونه میتوانند خیانت کنند، شبی را که بالشم را عوض میکنم تا صبح نمیتوانم بخوابم!
وقتی یک زن با شما صحبت میکند، به چشمانش گوش کنید!
از آن در شگفتم که در سینه دلی دارند و میپندارند که آسایش و سعادت بشر جز مهر و صفا راه دیگری دارد!
روح با آنچه میگیرد غنی میشود و قلب با آنچه میبخشد.
وقتی نتیجه انتخابات آشکار شد، یعنی رای بالاترین مرجع آشکار شده است!
مالیخولیا یک حالت گرگ و میش است، رنج در آن ذوب و به یک شادی حزن انگیز تبدیل میشود، مالیخولیا لذت بردن از اندوه است!
آن چنان که دوستت دارم، دوستم بدار
من از عهدهی باقی مسائل بر خواهم آمد...
ما پادشاه را کشتیم و سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم، حالا تنها چیزی که گیرمان آمده یک پادشاه جدید و بدتر است آن زمان برای آزادی میجنگیدیم ولی الان ...
لحظاتی هستند که حال بدن هر طور هم که باشد روح زانو زده است!
احمق ها این گونه شناخته میشوند، هر چقدر به آن ها بیشتر احترام بگذارید بیشتر مغرور و متکبر میشوند!
بدتر از مرگ چیست؟ آنچه بعد از آمدنش مرگ را میطلبی...
برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب ها را سوزاند، کافیست کاری کنید مردم آن ها را نخوانند.
تمام آن چیزی که درباره تو در سرم هست، ده ها کتاب میشود
اما تمام چیزی که در دلم هست، فقط دو کلمه است...
ترک کردن جایی که میدانی هیچ تعلقی به آن جا نداری یعنی پختگی، فقط عاجز ها به ماندن اصرار میکنند.
هرگز در میان موجودات، مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود، این ویژگی در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان!
افسوس ! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقا دوست داشته باشی ، با تمام وجودت به او عشق بورزی ، رو به روی تو نشسته باشد ، تو را ببیند و نگاهت کند ، با ت...
زندگی بدون مبارزه مرگ است.
لحظاتی هستند که بدن انسان در هر حالتی که باشد ، روحش زانو زده است...
ایمان داشته باش که کوچک ترین محبت ها از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمیشود.
انسان ها در دو حالت یک دیگر را ترک میکنند
اول این که احساس کنند کسی دوستشان ندارد
دوم این که احساس کنند یکی خیلی دوستشان دارد...
جهنم خردمندان ، بهتر از بهشت احمق هاست !
اینجا سرزمینی است که برای آزادی جنگیدیم ، ولی حالا برای نان میجنگیم !
و حالا زمان آن فرا رسیده که کسی بیاید و فریاد بزند : جلادها باید بروند.
اعدام سیاسی منفور ترین ، فجیع ترین و مسموم ترین اعدامهاست
از همین رو در زمان انقلاب ، مراقب اولین سری که از بدن جدا میکنید باشید
چرا که آن سر ا...
هزاران نفر بَرده از یک انسان آزاد می ترسند.
از مرگ نترسید ، از این بترسید که وقتی زنده اید ، چیزی به نام انسانیت درون شما بمیرد.
در دنیا به عقیده من هیچ کس عاقل نیست
مگر زن و شوهری که یکدیگر را به اندازه پرستش دوست بدارند.
اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید ، میتواند خوشبختی را از سر گیرد.
عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.
از میان دو واژه انسان و انسانیت
اولی در میان کوچه ها
و دومی در میان کتاب ها سرگردان است...
انسان، انسان است چون که می گرید
ولی به حال کسی که هرگز نمی گرید باید گریست.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…