گوته / شاعر
من از هرچه تنها بخواهد به من چیزی بیاموزد بی آنکه بر شادمندیام بیفزاید یا مرا نشاط تازهای بخشد، نفرت دارم.
من از هرچه تنها بخواهد به من چیزی بیاموزد بی آنکه بر شادمندیام بیفزاید یا مرا نشاط تازهای بخشد، نفرت دارم.
تو هرگز زیباتر از آن شبی نبودی که گفتی خوشحالی، به شکل های زیادی دوستت دارم اما بیش از همه این طور با چهرهای شاد و پر از برق زندگی که همیشه مرا زی...
به آرامی آغاز به مردن میکنی، اگر از چیز هایی که چشمانت را به درخشش وا میدارد و ضربان قلبت را تند تر میکند دوری کنی...
اندوه و نشاط همواره دوشادوش هم سفر میکنند و در آن هنگام که یکی بر سفره شما نشسته است و دیگری در رخت خوابتان آرمیده است
شما پیوسته چون ترازویی بی ...
تا زنده هستید دل خود را زنده و شاداب نگه دارید، فرصت برای دلتنگی و مرگ بسیار زیاد است.
جوانی تركيبی از غرور و نشاط است ، اما پيری خوابی از الهام و خاطرات است.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…