جمله درباره پدر

از نیاز های دوران کودکی هیچ نیازی را سراغ ندارم که مانند نیاز به محافظت از سوی پدر نیرومند باشد.

اگر آدمی پدری خوب نداشته باشد، باید یکی را برای خود پیدا کند!

تربیت سخت ترین کار عالم است، کودکان به والدین سپرده می‌شوند بدون آن که حتی ساعتی برای آن آموزش دیده باشند.

حتی تصور این که من کس دیگری را به دنیا بیاورم برایم وحشتناک است، اگر پدر می‌شدم خودم را نفرین کرده و هیچگاه نمی‌بخشودم، من ترجیح می‌دهم بمیرم تا ای...

پدرم کارگر بود، مرد با ایمانی که هر بار نماز می‌خواند خدا از دست هایش خجالت می‌کشید، آن ها پای مذهب را وسط می‌کشند تا کارگر به جای اعتراض دعا کند...

آن چه فرزند درباره پدر می‌اندیشد مهم نیست، چگونه پدر بودن مهم است.

والا تر و برتر از خویش بساز ولی نخست باید خود را ساخته باشی، استوار در جسم و روح
مبادا تنها خود را تکثیر کنی، که بایست چیزی والا تر بسازی.

بچه ها به طرز ناخود آگاهی در مسیری کشانده می‌شوند که قرار است جبران همه چیز هایی باشد که در زندگی پدر و مادر آن کودک محقق نشده است.

پدر و مادر ناخواسته فرزند خویش را شبیه خود می‌کنند و نام تربیت را بر آن می‌گذارند.

بچه ها تا کوچک هستند به پدر و مادرشان مهر می‌ورزند ، وقتی بزرگ شدند آن ها را به محاکمه می‌کشند و گاهی نیز مورد بخشش قرار می‌دهند.

مردان وقتی می‌فهمند دارند پیر می‌شوند ، که کم کم شبیه به پدر خود می‌شوند.

عشق پدر امنیت ، ملاطفت ، نازکی ، نرمی ، شادی و رغبت است ، که بدو خیرات عزت و همه بدی ها ذلت و زوال یافته اند.

هیچ نیازی در کودکی به قدرت نیاز به حمایت پدر نیست.

پیش از آن كه شما متولد بشوید ، پدر و مادر شما هم جوانان پرشوری بودند
و تا به آن اندازه كه اكنون به نظر شما می‌رسد ، موجب آزردگی خاطر نبودند.

پدرم به من کار کردن را آموخت، نه عشق و علاقه به کار را.

به ندرت پسران شبیه به پدران خود هستند، بیشتر آن ها بدتر هستند و فقط تعداد کمی بهتر از پدرانشان هستند.