فریدریش نیچه / فیلسوف
من نمیدانم چطور اشک و موسیقی را از هم تشخیص دهم!
من نمیدانم چطور اشک و موسیقی را از هم تشخیص دهم!
بدون موسیقی، زیستن خطاست...
مردی که در باغچهاش کار میکند
آن کس که از وجود موسیقی سپاس گزار است
آن کس که از یافتن ریشهی واژهای لذت میبرد
آن کس که ترجیح میدهد حق با دیگ...
کسانی رقاص ها را متهم به دیوانگی کردند که قادر به شنیدن موسیقی نبودند.
چشم هایت چون دو جوی اندوهاند، دو جوی موسیقی
میکشانند مرا به دورها به ماورای زمان ها...
اگر تو موسیقی بودی بی وقفه به تو گوش میسپردم و اندوهم به شادی بدل میشد...
خوشبختانه در میان آب های طغیانی این زندگی ، چند جزیره کوچک هست که بتوان به آن پناه برد : کتاب های زیبا ، شاعران ، موسیقی و...
بعضی ترانه ها را میتوان بارها و بارها گوش داد
بعضی انسان ها را می توان بارها و بارها دوست داشت...
اگر فیزیکدان نبودم احتمالا موسیقیدان میشدم
من اغلب با موسیقی فکر میکنم
من رویاهایم را با موسیقی زندگی میکنم
من زندگیام را با موسیقی میبینم.
جرات کنید راست و حقیقی باشید ، جرات کنید زشت باشید
اگر موسیقی بد را دوست دارید رک و راست بگویید ، خود را همان که هستید نشان دهید
این بزک تهوع انگ...
جایی که کلمات ناکام بمانند ، موسیقی سخن میگوید.
موسیقی نیروی حیات بخشی است که به گونه ای اسرار آمیز خاطره های فراموش شده دورترین روزهای زندگی را در قلب ها بیدار میکند.
بدون موسیقی ، زندگی یک اشتباه خواهد بود.
این موسیقی است که قلب را به حرکت در میآورد.
شما فقط باید کلیدهای مناسب را در زمان مناسب فشار دهید، موسیقی خود به خود ساخته میشود.
آرزو میکنم موسیقی به شما در سبک کردن بار زندگی تان
و رساندن شادی شما به دیگران کمک کند.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…