میخائیل بولگاکف / نویسنده
اما چه میتوان کرد، کسی که عاشق است باید در سرنوشت و تقدیر معشوق تا نهایت شریک شود...
اما چه میتوان کرد، کسی که عاشق است باید در سرنوشت و تقدیر معشوق تا نهایت شریک شود...
جنگ پایان خواهد یافت و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقی میماند آن مادر پیری که چشم به راه فرزند شهیدش است
و آن دختر جوانی که منتظر معشوق خویش...
اگر قرار است همه چیزم را فدا کنم باید در زیبا ترین راه باشد : آزادی!
وقتی کسی با گذشت و تواضع بیش از حد خود آدم را خجالت میدهد
طولی نمیکشد از فرط زود رنجی و پرخاشجویی تحمل ناپذیر میشود.
زن وقتی که دوست بدارد جز محبوب خود چیزی را نمیبیند و هرچه عاطفه ، مهربانی ، نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار میبرد...
مهم نیست اگر انسان برای کسی که دوستش دارد غرورش را از دست بدهد
اما فاجعه است ، اگر به خاطر حفظ غرور کسی را که دوست دارد از دست بدهد.
بخشندگی را از گل بیاموز زیرا حتی ته کفشی را که لگدمالش میکند خوشبو میسازد.
حساسیت، عشق، تحمل و فداكاری، زندگی زن را تشكیل میدهد.
فداكاری در دو مورد خوب است : اول ، تنها راه باقی مانده باشد
و از هیچ راه دیگری غیر از جان فشانی نتوان به هدف مورد نظر دست یافت
دوم ، بدانیم دیگرا...
بهترین افراد دارای احساس زیبا ، شهامت ریسک کردن
نظم و انضباط برای گفتن حقیقت و ظرفیت فداکاری هستند
فضایل، آن ها را آسیب پذیر میکند، آن ها اغلب ز...
منم
درختی که برگهایش را ریخت
تا تو
ماه را از میان شاخههایش تماشا کنی…
مادر از همهی ما ضعیف تر بود
نه به خاطر غصه های مشترکمان
بلکه به خاطر غصه های خصوصی هر کدام از ما که خورده بود…
برای جوانمردی که در حق هر کس میکنی امید هیچ پاداشی نداشته باش.
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…