جمله احمد شاملو درباره احساسات :
سالی نوروز بی خبر میآید
دروازه های بسته به ناگاه فراز خواهد شد
دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهند شد
و نوروز در معبری از غریو تا شهر خسته پیش باز خواهد شد…
سالی نوروز بی خبر میآید
دروازه های بسته به ناگاه فراز خواهد شد
دستان اشتیاق از دریچه ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهند شد
و نوروز در معبری از غریو تا شهر خسته پیش باز خواهد شد…
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…