راینر ماریا ریلکه / شاعر
نگاهم درنگی کرد بر ستارگان، کاش به یاد نمیآوردم که هیچ گاه از راه نمیرسی...
متن درباره جدایی یا جمله درباره جدایی عنوان آرشیو جامعی است از بهترین نقل قول ها ، اشعار کوتاه ، متن ها ، سخنان و جملات با عنوان و مضمون جدایی.
نگاهم درنگی کرد بر ستارگان، کاش به یاد نمیآوردم که هیچ گاه از راه نمیرسی...
وقتی دو نفر از هم جدا میشوند هر کدام که با دلسوزی صحبت میکند، عاشق نیست!
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگتر، فقط میدانم در آغوش منی بی آن که باشی و رفتهای بی آن که نباشی...
تو میروی و دل ز دست میرود، مرو که با تو هر چه هست، میرود...
زندگی چیز وحشتناکی است، همه وقتمان را صرف چیزهایی میکنیم که حوصلهمان را سر میبرند وقتی هم که از قضا کسی را میشناسیم که با او میشود چیزهای ج...
میخواستم فریاد بزنم و از او بخواهم که نرود، اما چه حقی داشتم که او را از رفتن باز دارم وقتی خوشبختیاش در آغوش دیگری بود!
تمام راهها به تو ختم میشوند، حتی آنهایی که برای فراموشیات طی کردهام...
اگر دوری تو را عاشق نکند پس تو واقعا عاشق نبودی، چون عشق به نزذیکی معشوق نیست، عشق آن است که هرگاه از دیدگانمان غایب شوند اشتیاقشان در دل ما زنده ش...
من نمیتوانم تو را فراموش کنم، نه به این دلیل که حافظهای قوی دارم بلکه به این دلیل که قلبی دارم که هرگز کسانی را که یک بار در آن ساکن شدهاند انکا...
من از تو جدا میشوم اما همیشه با خودم میبرم تو را، هیچ چیز نمیتواند آن چه را که بین ما بود از بین ببرد حتی اگر فاصلهها بینمان زیاد شوند حتی اگر ...
من کسی که دوستش داشتم را رها کردم، اتفاقا آدم ساختن و ادامه دادن هستم اما اگر قرار باشد همیشه در حال تلاش کردن برای این باشم که بگویم من وجود دارم ...
بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری...
دوباره همدیگر را میبینیم، دوباره همدیگر را پیدا میکنیم و در میان آن همه انسان همدیگر را به جا میآوریم، خدانگهدار...
نیاز به خبردار بودن از حال تو دل مشغولی من است، تنها از راه نامههای توست که قادر شدهام حتی بی اهمیت ترین کارهای روزانهام را انجام بدهم!
او رفت و من ماندم تا تمام آیندهای را که میتوانستیم باهم داشته باشیم، تنهایی زندگی کنم!
من چنان آینه وار در نظرگاه تو ایستادهام که چو رفتی ز برم
چیزی از ماحصل عشق تو برجای نماند در خیال و نظرم
غیر حزنی در دل، غیر نامی به زبان...
فرسوده مانده در صف دلگیر روزها، گویی برای مردن نوبت گرفتهایم…